دوسوگرایی یا تعارض از دیدگاه روانکاوانه حالتی سالم است و ناتوانی در تحمل آن یک مشکل است تحمل دوسوگرایی به معنای پذیرش این است که مردم خوب و بد هستند . نقطه مقابل تقسیم و جداسازی افراد و تجربیات به "خوب "یا "بد "است
به طور مثال در زندگی شخصی که بیشتر از همه دوستش داریم ،میتواند ما را بیش از همه ناامید کند
و یا فردی که بیشتر از همه می خواهیم با او باشیم، همچنین همان است که میتوانیم بیشتر از همه با او احساس طرد شدن کنیم
فردی که بیشتر از همه به درکش نیاز داریم دقیقا فردی است که اغلب احساس می کنیم نمیتواند درکمان کند. فردی که ما بیشتر از همه می خواهیم او را راضی کنیم، همان است که گاهی اوقات به خاطر اینکه همیشه او را در اولویت قرار می دهیم از او ناراحت هستیم
ملانی کلاین روانکاوی می گویند: دوسوگرایی حتی بخشی از محبت آمیز ترین و نوع دوستانه ترین تعاملات است. به عنوان مثال، قرض دادن پول به یک دوست،یا یکی از اعضای خانواده می تواند مملو از دوسر گرایی باشد .
حتی زمانی که بیش از همه به خاطر آنچه که به ما داده شده است سپاسگزار هستیم اغلب به توانایی و قدرت کسی که این توانایی را دارد حسادت می کنیم
کلاین می گوید ما میخواهیم سینه را گاز بگیریم که به ما غذا می دهد، زیرا در مواجهه با پوچی خود به پر بودن آن حسادت می کنیم .یعنی گیرنده ممکن است از توانایی وام دهنده برای انجام این کار آن هم بدون زحمت ناراحت باشد.
برخی از بیماران به خاطر آنچه می توانم به آن بدهم به من حسادت میکنند
در روانکاوی نظر کلاین در مورد گاز گرفتن دستی که شما را تغذیه می کند عموما تایید می شود. بنابراین تحمل دوسوگرایی در جلسه درمان بسیار مهم است چرا که روانکار با دادن تاویل هایش ممکن است بیمار را بر انگیزد.