روان_درمانی_به_زبان_ساده استرس
روان_درمانی_به_زبان_ساده
استرس
✔هانس سليه بر اين باور بود فشار رواني ( استرس) بخش طبيعي زندگي است و وجود مقداری تنش برای فعالیتهای روزانه زندگی نقش برانگیختگی دارد و به نوعي پاسخ سازگارانه ارگانيزم بدنی ما به تغييرات و موقعيت هاي پيش بيني نشده زندگي است و تا زمانی كه ميزان تنش واردشده با پاسخ هاي طبيعي و تعادل جويي ارگانيزم هماهنگ باشد، مشكلي نخواهد بود، اما گاهی اوقات ميزان تنش و فراواني آن در دوره زماني خاص آن چنان زیاد مي شود كه سيستم رواني زيستي ياراي پاسخگويي و تعادلیابی نيست.
✔تصور كنيد شخصي، عزيزي را از دست دهد و در همان حال وضعيت شغلش نابسامان شود و در زندگي زناشويي درگير كشمكشي قديمي زناشویی باشد چنین شخصی ممکن است دچار فرسودگي و درماندگی روانی شود و تعادل روانیاش به هم میخورد، بويژه اگر به خاطر سبك زندگي خاص(عدم صمیمیت و نداشتن دوستان صمیمی)، حمايت رواني اجتماعي اندكي در كنارش باشد ، بعد از مدتي بروز پیش نشانه های آسيب هاي رواني، در وی دور از ذهن نخواهد بود كه ممکن است با کج خلقی، کمخوابی و کم تحملی شروع و با عدم تمرکز پیش رود و نهایتاً به سردردهاي تنشي، ميگرن و خشم مکرر و دیگر نشانههای آسیب روانی ختم میشود.
در بسياري موارد افرادي با شرايط يادشده، مشتريان پزشكان عمومي و داورهاي مسكن هستند هر چند تجويزهاي دارويي به سبب تاثيرات شيمي عصبي در يك دوره خاص كارساز مي افتد اما با بالا رفتن آستانه تحريك پذيري و تحمل ، ارگانيزم نيازمند داروهاي قوي تر و بيشتري است.
روان شناسان بافتي نگر بر اين باورند در چنين شرايطي سردردهايي كه ناشي از دردسرهاي بزرگ است زماني التيام مي يابند كه دردسرهاي زندگي كاهش يا دست كم قابل تحمل تر باشند. در شرايطي كه شما هر روز دردسري جديد و غمي نو داشته باشيد شايد بهتر باشد آستانه تحمل درد را بالا ببريد اگر تغيير شرايط در دست شما نيست!