موانع دوستی در شخصیت
عدم موفقیت در رسیدن به تعریف خویش و کسب هویتی بالغانه از یک سو تنهایی را بدل به عاملی اضطرابآفرین میکند که فرد تلاش میکند به هر ترتیب ممکن آن را پر کند و از آنسو در نزدیکی به دیگری نیز باید با هراس از مستحیل شدن در هویت دیگری و از دست دادن تمامیت خویش دستوپنجه نرم کند. چنین فردی قادر به تجربۀ واقعی صمیمیت نمیشود چون هرگز نمیتواند شانهبهشانۀ روح انسانی دیگر بساید و به او نزدیک شود. روابط ناپایدار و سطحی و پرنوسان محصول چنین وضعیتیاند.
⚪️ دوستی و صمیمیت اصیل مستلزم رسیدن به درکی واقعی از استقلال و تمامیت فردی خویش است. از «آنتوان چخوف» چنین نقل است که: «انسانی که قادر به تحمل تنهایی خویش نباشد هرگز نباید تن به ازدواج دهد.» برای نزدیک شدن به دیگری ابتدا باید خود و محدودۀ خویش را تعریف کرد. بهقول معروف پای در زمین سفت داشته باشیم. تنها در این صورت است که میتوانیم دیگری را به فضای روح خود دعوت کنیم.
⚫️ هویت فرد سالم همانند جامدات شکل خود را در فضاهای مختلف حفظ میکند. عدم سلامتی و مشکلات شخصیتی زاییدۀ هویتی سیال است که چون مایع یا گازی پراکنده میشود و نمیتواند در یک جا بماند، یا اینکه شکل ظرفی را که در آن وارد شود به خود میگیرد بیآنکه صاحب شکل و شمایلی از آن خود باشد. پس برای تعریف خود به دیگری متکی و مستعد ورود به فضایی میشود که اختیارات بالغانۀ خود را به دیگری تفویض میکند و در موجودیت او به سطحی از خودشیفتگی واپس میرود که در همبودی با آن از اضطراب استقلال و تفرد بالغانه بگریزد. این فضا جایی برای دوستی و صمیمت باقی نمیگذارد.